به گزارش دنیای اقتصاد به نقل از اکو ایران، در سالهای اخیر، بهویژه در حوزه فلزات، کاهش قابلتوجه صادرات، تأثیر مستقیمی بر تولید گذاشته و فشار زیادی بر شرکتهای صادراتمحور وارد کرده است. از سوی دیگر، بازار داخلی نیز آنقدر قدرتمند نبوده که بتواند کاهش صادرات را جبران کند. این وضعیت، زنگ خطری جدی برای پایداری تولید در صنایع بزرگ بهشمار میآید؛ چرا که اگر تقاضا (چه داخلی، چه خارجی) بازسازی نشود، افزایش تولید صرفاً به رشد موجودی انبارها منجر میشود و در نهایت، رکود را تشدید میکند.
شاخصهای کلیدی در تحلیل عملکرد صنعت
در بررسی تحولات صنعت کشور، دو عامل نقش کلیدی در تحلیل عملکرد بنگاهها ایفا میکنند: نخست، اندازه بنگاه که مشخص میکند شرکت در دستهی کوچک، متوسط یا بزرگ قرار میگیرد؛ و دوم، میزان وابستگی آن به واردات، که میزان تأثیرپذیری آن از نوسانات بازارهای جهانی و سیاستهای تجاری را نشان میدهد.
روند رشد تولید در صنایع، وقتی از زاویه این دو شاخص مورد بررسی قرار گیرد، ابعاد پنهانتری از واقعیت صنعت ایران را آشکار میسازد. نگاهی دقیقتر به فراز و فرود عملکرد شرکتهای صادراتمحور و داخلیمحور نیز بیانگر این است که شرایط بازار، ساختار تقاضا و سیاستهای کلان اقتصادی، چگونه میتوانند مسیر رشد یا افول صنایع را رقم بزنند.
شرکتهای صادراتمحور بنگاههایی هستند که بخش قابلتوجهی از درآمد خود را از فروش در بازارهای بینالمللی کسب میکنند و وابستگی بالایی به صادرات دارند. در مقابل، شرکتهای داخلیمحور تمرکز خود را بر تأمین نیاز بازار داخل گذاشتهاند و عمده فروش آنها در فضای داخلی کشور صورت میگیرد.
تا نیمه اول سال ۱۴۰۳، روند رشد تولید در شرکتهای صادراتمحور و داخلیمحور تقریباً همجهت و مشابه بود. اما در مهر ۱۴۰۳ تغییر معناداری رخ داد؛ شرکتهای صادراتمحور وارد فاز رشد مثبت شدند، در حالیکه شرکتهای داخلیمحور با کاهش تولید مواجه شدند. این روند تا دیماه ۱۴۰۳ ادامه یافت.
اما از زمستان ۱۴۰۳ تا خرداد ۱۴۰۴، ورق برگشت: اینبار شرکتهای داخلیمحور رشد مثبت را تجربه کردند و شرکتهای صادراتمحور دچار افت تولید شدند.
در تیر و مرداد ۱۴۰۴، وضعیت برای هر دو گروه نامطلوبتر شد؛ رشد تولید در هر دو منفی شد، اما شدت افت در شرکتهای صادراتمحور بیشتر و عمیقتر بود.
شکاف بنگاههای بزرگ و کوچک؛ کاهش یا بازگشت؟
در بازهی ۱۳۹۸ تا اواسط ۱۴۰۰، بنگاههای بزرگ صنعتی همواره یک گام جلوتر از رقبای کوچکتر خود بودند. برخورداری از منابع مالی بهتر، دسترسی به بازارهای بینالمللی و قدرت چانهزنی بالاتر، به این شرکتها مزیتی ساختاری میداد.
اما از سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲، این برتری بهتدریج کمرنگ شد. در برخی دورهها، حتی بنگاههای کوچک و متوسط توانستند رشد بالاتری نسبت به شرکتهای بزرگ ثبت کنند. بهویژه در نیمه دوم سال ۱۴۰۲ تا تیر ۱۴۰۳، شرکتهای کوچک با رشد بالای ۵ درصدی، از شرکتهای بزرگ که رشدشان حدود ۲ درصد بود، پیشی گرفتند.
در زمستان ۱۴۰۳، شرکتهای بزرگ برای مدتی دوباره به صدر جدول بازگشتند، اما این وضعیت پایدار نبود. در خرداد ۱۴۰۴، شرکتهای کوچک بار دیگر جهش زدند و رشد مثبتی را تجربه کردند، در حالیکه بنگاههای بزرگ در مسیر نزولی قرار گرفتند.
واردات؛ فرصتی ناپایدار و چالشبرانگیز
در اقتصاد پیچیدهی امروز، دو عامل اندازه بنگاه و میزان وابستگی به واردات، تأثیر مستقیمی بر تابآوری شرکتهای صنعتی دارند. شرکتهایی که سابقاً در سایهی غولهای صنعتی قرار داشتند، حالا در برخی بازهها به پیشتازان رشد صنعتی تبدیل شدهاند.
در نیمه اول سال ۱۴۰۲، برخلاف پیشبینیها، شرکتهای وارداتمحور عملکرد بهتری از سایرین داشتند. دلیل اصلی این رشد، کمبود رقبای خارجی و فضای خالی بازار بود که در عمل به نفع تولیدکنندگان داخلی تمام شد.
اما از پاییز ۱۴۰۲ به بعد، این مزیت بهسرعت رنگ باخت. رشد شرکتهای وابسته به واردات کاهش قابلتوجهی یافت و در پاییز و زمستان ۱۴۰۳، فاصله آنها با شرکتهای مستقل از واردات به حداقل رسید. نهایتاً در تابستان ۱۴۰۴ و بهویژه مردادماه، بار دیگر افت شدیدتری در شرکتهای وارداتمحور مشاهده شد که اختلاف آنها با سایر شرکتها را بیشتر کرد.